تفاوت کوچینگ و منتورینگ چیست؟ عمدهی تفاوت بین کویچنگ و منتورینگ، در چند نکتهی ظریف خلاصه میشود. اساساً تمرکز منتورها و منتورینگ، بیشتر بر آینده است؛ در حالی که تمرکز کوچها بیشتر بر حال و نهایتاً بر آیندهی نزدیک است. در پروسه منتورینگ نقش منتور میتواند بنا بر نیاز مراجعهکننده تغییر کند، یعنی گاهی مشاور، گاهی کوچ، گاهی یک دوست مشوق و گاهی آموزگار باشد، ولی در کوچینگ نقش یک کوچ همیشه ثابت است.
منتورها و مشاورها بیشتر راهکارهای تخصصی جهت رفع یک مشکل یا درمان یک اختلال را ارائه میدهند. آنها بیشتر متمرکز بر گذشتهی افراد هستند و به دنبال چرایی برخی از مسائل و اتفاقات میگردند و سعی میکنند با همفکری با مراجعهکننده یا ارائهی راهکارهای تخصصی، قدمی در رفع مشکل او بردارند. تمرکز آنها هم بر درون افراد و هم بر عوامل بیرونیست، در حالیکه تمرکز کوچینگ بیشتر بر درون افراد و کمک به آنها برای دستیابی به آگاهیهای درونفردیست.
مقدمه در این مقاله از سری مقالات مجموعه سیتاپ سعی داریم به بررسی تفاوت بین کوچینگ و منتورینگ بپردازیم. همچنین به استدلال این موضوع میپردازیم که مرز بین این دو گاهی شفاف و گاهی مبهمتر از آن چیزی است که بتوان غیر از چالشهای زندهی مراجعان به آن پرداخت.
منتور کیست؟
برای دستیابی به تفاوت فرآیند منتورینگ و کوچینگ، نیاز به واکاوی رویکرد و عملکرد منتور و کوچ داریم. در اینجا مشخصاً به بررسی کیستی منتور و رویکرد و نحوهی عملکرد او میپردازیم. منتور شخصی است که با پیشزمینهی تحصیلات آکادمیک حوزههای مرتبط روانشناختی، به اشخاص دیگر مشاوره ارائه میدهد. منتور، با توجه به احاطه بر مباحث روانشناختی، بیشتر نقش راهنما را دارد و افرادی را که درگیر چالشها و مسائل روانی و رفتاری هستند، به سمت راهکار هدایت میکند.
به طور کلی، حوزهی فعالیتهای منتورها را در دو گروه میتوان دستهبندی کرد؛ حوزهی شغلی (حرفهای) و حوزهی روانشناختی. در حوزهی حرفهای، منتور تلاش میکند تا به عنوان یک مربی به فرد مراجع، توصیههایی داشته باشد و رشد و عملکرد حرفهای او را بالا ببرد. در حوزهی روانشناختی که مهمتر و پررنگتر از حوزهی قبل است؛ منتور به عنوان یک الگو و راهنما ایفای نقش میکند و به عنصر الهامبخش تبدیل میشود. این دو حوزه معمولاً همزمان اتفاق میافتند و به فرد این امکان را میدهند تا علاوه بر پیشرفت در حوزهی شغلی، توازنی مناسب بین شغل و زندگی شخصی برقرار سازد.
منتورینگ چیست؟
منتورینگ، رابطه و فرآیندی است که طی آن منتور و مراجع در محیطی مورد توافق، به بررسی روانشناختی چالشهای مراجع میپردازند. هدف از این بررسی، رسیدن به راهکارهای مبتنی بر علوم پایهی روانشناسی و رفتارشناسی است. برای دریافت مشاوره منتورینگ مجموعه سیتاپ همین الان با کارشناسان ما تماس بگیرید. دانش، توصیه و منابعی که منتور با فرد در میان میگذارد، بستگی به اهداف رابطهی منتورینگ دارد. ممکن است منتور، اطلاعاتی را راجع به مسیر شغلی خود به فرد بدهد یا بیشتر به دنبال پشتیبانی کردن احساسی، دادن انگیزه و ایفای نقش یک راهنما باشد.
کمک به کشف ظرفیتهای جدید در هر شغل، هدفگذاری صحیح و شناسایی منابع نیز میتواند در حوزهی عملکرد منتور قرار بگیرد. نقش منتور با توجه به نیاز فرد تغییر میکند. بعضی از رابطههای منتورینگ بر اساس برنامههایی ساختاریافته و منظم بنا شدهاند که انتظارات و دستورالعملهای مشخصی دارند. ولی بعضی دیگر، حالتی غیررسمی دارند. و تمامیت این فرآیند میتواند با توجه به نیاز، شخصیسازی شود. برای درک بهتر مباحث مربوط به منتورینگ پیشنهاد میکنیم مقاله منتورینگ چیست؟ را بخوانید.
ویژگیهای فرآیند منتورینگ
مفهوم منتورینگ ساده است، اما اجرای موفقیتآمیز آن میتواند چالشبرانگیز باشد. پژوهشها نشان داده است که کسانی که در طول زندگی به طور مستمر از وجود منتور بهره بردهاند، احساس رضایت بیشتری نسبت به شغل خود دارند. علاوه بر این، این افراد اغلب اوقات عملکرد فردی و اجتماعی بالاتری پیدا کردهاند، حقوق بالاتری میگیرند و روند پیشرفت در شغلشان سریعتر است. ویژگیهای منتورینگ بهینه از نظر انجمن روانشناسی آمریکا به این صورت است:
- توانایی و تمایل به شنیدن چالشهای حجیم
- ارزش قائل شدن برای مراجع
- ایجاد حس اعتماد و احترام دو جانبه
- رازداری
- گوش دادن به محتوا و لحن گفتگو
- تعیین مسیریابی چالش فرد برای رسیدن به راهکار با توجه به خواست و نیاز فرد
کوچ کیست؟
تعاریف مختلفی در رابطه با کوچ ارائه شده است، اما در اینجا میخواهیم سادهترین تعریف را به شما ارائه دهیم. کوچ، فردی با قابلیتهای چندبُعدی است با ماهیت تسهیلگر؛ که به شما کمک میکنند به آگاهی برسید و مسائلی را خودتان کشف کنید و یاد بگیرید. کوچها هرگز شما را نصیحت نمیکنند و به شما راهکار ارائه نمیدهند؛ بلکه با استفاده از ابزارهایی کارآمد در مهارت کوچینگ (مانند گوش دادن فعال، پرسیدن سوالات موثر و قدرتمند و ارائهی بازخورد)، به شما کمک میکنند تا خود بتوانید نقشهی راه را برای پیشبرد اهدافتان تعیین کنید.
همچنین کوچ، فردی است که نقش حامی و همراه را در پیمودن مسیر چالش، ایفا میکند تا پازلهای درونیای که موجب بروز مسائلی در زندگی شما شدهاند را کنار هم ببینید و به نتیجه برسید. کوچ در حقیقت به افراد کمک میکند که خودش با رسیدن به آگاهی، میان آن کسی که هست و آن کسی که میخواهد باشند، پلی ایجاد کند. ضمن اینکه به افراد کمک میکند تا افکار و پیچیدگیهای ذهن خود را خودش سر و سامان دهد، ساده کند و به شفافیت برسد.
کوچینگ چیست؟
کوچینگ یا مربیگری، فرایندیست با هدف افزایش بهرهوری که به جای تکیه بر گذشته یا آیندهی دور، بر «اینجا و اکنون» متمرکز است. کوچینگ را میتوان در قالبهای متنوعی پیادهسازی کرد و ابعاد متفاوتی را میتوان برای آن متصور شد. در جهانبینی توسعه فردی و بهرهوری کسب و کار، کوچینگ صرفاً فرآیندی تخصصی نیست؛ بلکه فرآیندی تسهیلگر در جهت یادگیری و آگاهی است.
کوچینگ، شکوفاکردن نیروی بالقوهی افراد در راستای بهرهوری آنهاست. برای تبیین بهتر معنای کوچینگ بهتر است به تعریفی از «جان وایت مور» از کتاب «مربیگری برای بهبود عملکرد» بسنده کنیم. او معتقد است معنی کوچینگ، بیشتر در وجه یاریگری آن نهفته است تا وجه تعلیمی آن!
ویژگیهای فرآیند کوچینگ
ویژگیهای کوچینگ برای ما مشخص میکند که در هدایت و همراهی افراد، چه چیزهایی را در اولویت قرار بدهیم. بیایید جزئیات بیشتری را در این باره مرور کنیم. ما انسانها برای قدم گذاشتن در هر مسیری، جداگانه از جایگاه اجتماعی و مزایای اقتصادی، نیاز به هدفهای دیگری هم داریم. در واقع باید نگرشمان این باشد که در آن زمینه به سطوح بالا برسیم و با استفاده از تخصصی که کسب میکنیم، به مردم و شرکتهای دیگر خدمترسانی کنیم. کوچینگ هم مثل هر مهارت دیگری، ویژگیها و مبانی خاص خود را دارد.
هر کوچ میتواند با تسلط بر اصول کوچینگ به مدارج بالای این مهارت برسد و به افراد زیادی در سراسر جهان کمک کند. حالا وقت آن است بررسی کنیم که فرآیند کوچینگ چگونه باعث بهبود شرایط و مسیر زندگی ما و دیگران میشود. کوچینگ دارای ۱۰ اصل و ویژگی اساسی است. ممکن است این سؤال برایتان مطرح شود که آیا برای پیمودن فرآیند کوچینگ، باید به تمام این اصول مسلط شویم؟ در پاسخ میتوان گفت یادگیری این مبانی سبب میشود که کوچها با شناخت بهتر این اصول و ویژگیها، بهترین خدمات ممکن را به مراجعان خود ارائه دهند.
بدیهیست که یادگیری هر چه بیشتر این اصول، به آگاهی و اجرای پربارتر فرآیند کوچینگ، کمک میکند. اصول کوچینگ به ما میآموزد که برای قدم گذاشتن در این مسیر باید صداقت و اخلاق را سرلوحهی کارمان قرار دهیم. پاسخگویی به خواستههای مراجع و برآورده کردن نیازهای او بدون تسلط بر این اصول دهگانه، امکانپذیر نیست.
۱- آگاهی
به معنی آگاهی از احساسات است. بیشتر افراد سراغ کوچها میآیند تا سطح آگاهی خود را افزایش دهند و در مورد چگونگی قدم برداشتن در مسیر اهداف، تصمیمات بهتری بگیرند. کسب آگاهی برای شناخت فرصتهای جدید خیلی مهم است. چرا که بدون آگاهی از الگوها و ساختارهای فعلی، تغییر این الگوها غیرممکن خواهد بود. یک کوچ برای اینکه بتواند به مراجعان خود در مسیر آگاهی کمک کند، ابتدا باید خودش به سطوح بالایی از آگاهی رسیده باشد.
۲- مسئولیتپذیری
مسئولیتپذیری یکی از مهمترین اصول کوچینگ است که به کمک آن میتوان به قدرت شناساییِ مسیر صحیح و جرئتِ تلاشِ مستمر رسید. اگر یک کوچ، اصل مسئولیتپذیری را جدی نگیرد، اعتمادسازی و هدایت مراجع، تقریباً غیرممکن خواهد شد. گاهاً که جلسات کوچینگ، پیچیده و دشوار میشوند؛ یک کوچ مسئولیتپذیر میتواند در هر شرایطی دانش و تواناییهای خود را به کار گیرد و مخاطب را نیز به سمت مسئولیتهای ناشناخته هدایت کند.
۳- تمرکز بر راهحل
یکی از مهمترین مباحث مطرح شده در حوزهی مربیگری «کوچینگ راهحل محور» (solution-focused coaching) است. این استراتژی به جای تمرکز بر معضلات و نارساییها، به کشف و حصول نتایج مثبت متمرکز میشود. این اصل کوچینگ بر این باور تکیه میکند که برای رسیدن به موفقیت، باید انعطافپذیری لازم برای مواجهه با ضعفها و کاستیهای خود را داشته باشیم. سپس به جای تمرکز بر موانع، مسیرهای خوشبینانهای برای مراجع طراحی کنیم. تمرکز بر راهحل باعث میشود انرژی و پتانسیل افراد به شیوهای مطلوب هدایت شوند و آنها به سمت ثبات و خودشناسی حرکت کنند.
۴- عملگرایی
کوچ با یادگیری اصل عملگرایی میتواند اهمیت «شروع» را به مخاطب خود گوشزد کند. عملگرا بودن، یعنی تصمیمگیری به موقع و تمرکز بر اخلاق کاری و دانش خود و شروع به برداشتن قدم. القای حس عملگرایی به مراجع، با تمرکز بر انگیزه و هدف او نیز انجامپذیر است. کوچها همیشه باید مطمئن شوند انرژی افراد به سمت «عمل» و تغییر عادات هدایت میشود.
۵- نگاه مثبت به چالشها
یکی از اصول کوچینگ، نگاه مثبت به چالشهاست. یک کوچ حرفهای باید توجه داشته باشد که اهداف مراجع، همواره باید بالاتر از چشماندازهای فعلی او باشند. افراد وقتی در برابر چنین اهدافی قرار میگیرند، یک محرک چالشبرانگیز پیدا میکنند و دوباره روی پای خود میایستند تا مرزهای جدیدتری را کشف کنند. بیشتر ما وقتی به جنبهی مثبت چالشها نگاه میکنیم، به آنها علاقهمند میشویم. روانشناسان معتقد هستند ما برای رد شدن از مرزها و گذر از محدودیتهای خود زندگی میکنیم. اما اگر نتوانیم نگاهی مثبت به دشواریها زندگی داشته باشیم، قربانی آنها خواهیم شد.
۶- آموزش بدون سرزنش
کوچ باید از این مسئله آگاه باشد که اشتباهات، لازمهی پیشرفت هستند. در واقع اشتباهات، نقاط عطف یادگیری هستند. اشتباه کردن به افراد کمک میکند دیدگاه جدیدی نسبت به زندگی خود پیدا کنند و تفکر خلاقتری داشته باشند. بنابراین مربیان برای توسعهی همه جانبهی مراجع خود باید یک محیط عاری از سرزنش ایجاد کنند.
۷- خودباوری
اگرچه کوچ قرار است به مخاطب کمک کند تا پتانسیل خود را بشناسد و آن را آزاد کند، اما نباید حس خودباوری را از او بگیرد. مخاطب باید در مورد هر تلاشی که انجام میدهد، مطمئن باشد و آن اقدام را متعلق به خودش بداند. در این صورت، فضایی ایجاد میشود که افراد بتوانند در آن اشتباه کنند، درس بگیرند و به قدرت وجودشان پی ببرند. خودباوری، سطح اعتماد به نفس ما را بیشتر میکند. این حس، باعث تقویت روابط، بهبود قدرت شبکهسازی و ایجاد تعادل، میان کار و زندگی افراد میشود.
۸- خودانگیزشی
خودانگیزشی یا Self-Motivation به این معنیست که همیشه ابزارهای ذهنی لازم برای کسب انگیزه را همراه خود داشته باشیم. افراد اگر در مسیر رشد به مهارت خودانگیزشی برسند، همیشه تعهد و اعتمادبهنفس لازم را برای ادامه دادن خواهند داشت. کسب مهارت خودانگیزشی برای به دست آوردن رضایت ذهنی ضروری است. این مفهوم در فرآیند کوچینگ از اهمیت بالایی برخوردار است. به این صورت که هم کوچ و هم مشتری باید با مفهوم Self-Motivation آشنا باشند و آن را در حد قابل قبولی در زندگی خود به کار ببرند.
۹- مشاهدهگری
یکی از مهمترین اصول کوچینگ موفق، مشاهدهگری است. این مهارت، مربیان را وادار میکند به مشاهدهگرانی فعال تبدیل شوند و مشکلات و نقاط قوت مراجعان را در کمترین زمان ممکن تشخیص دهند. قدرت مشاهدهی دقیق به کوچ کمک میکند که همیشه بازخوردهای سازنده و دقیقی در اختیار مشتری قرار دهد. مشاهدهگری، ارتباط تنگاتنگی با قدرت استدلال و طراحی استراتژی دارد. به کمک این مهارت میتوانیم بهترین راهکارهای ممکن را تشخیص دهیم و با آنالیز دقیق و بهموقع، کیفیت و کارایی تصمیمات مشتری را بسنجیم.
۱۰- هدایتگری
کوچینگ چیزی شبیه به کارگردانی سینماست. بدون یادگیری هنر، هدایتگری و جهتدهی کردن مخاطبان، در مسیر درست مقدور نخواهد بود. برای مشاوره و همراهی افراد دیگر باید خود، اصول رهبری و هدایت را بیاموزیم. این اصل به ما میگوید که خواستهها، تواناییها، رفتارها و استعدادهای مراجعان باید در جهت درستی قرار گیرند. تنها در این صورت است که شرایط ایدهآل مخاطب رقم میخورد و او میتواند به اهدافش برسد.
جمعبندی در انتها و برای جمعبندی، لازم به ذکر است که تلاش و تمرکز این مقاله بیشتر بر ارائهی تعاریف ساده از مفاهیم و فرآیندهای کوچینگ و منتورینگ، به کارکرد مجزای هر دو و سپس به تفاوتهای هر دو بپردازیم. در پایان لازم است اشاره کنیم که هر رشته و تخصصی در جایگاه خود، نفعی برای افراد دارد که شما با شناختی که از حرفههای مختلف پیدا میکنید، بهتر میتوانید تصمیم بگیرید در مقطعی که هستید، کدام یک بیشتر به شما کمک میکند.
مجموعه سیتاپ با دانش و مهارت متخصصان و کارشناسان مجموعه برای کمک به شرکتها و افراد حقیقی و حقوقی در زمنیه های مختلف می باشد. جهت کسب اطلاعات بیشتر، به بخش تماس با سیتاپ مراجعه نمائید یا با شماره 02144023844 تماس بگیرید. از طریق شماره 09387030740 نیز میتوانید جهت ارتباط تلگرامی استفاده کنید.